به نام خدا
سلام
طبق معمول معمول یکم راحت حرف میزنم فقط امیدوارم کسی ناراحت نشه چون روی صحبت من به خودم و تعداد معدودی از دانشجوهای ... دانشگاهه.اگه هم کسی ناراحت شد من معذرت میخوام ولی باید حرفم رو بگم.
دوستان توی این دانشگاه تا حالا فکر کردید که چی به دست آوردید یا چی رو از دست دادی؟چی یاد گرفتید؟چقد به فهم و درکتون اضافه شده؟
قبل از این که بیام دانشگاه همش با خودم فکر میکردم که توی دانشگاه خیلی چیزا یاد میگیرم .همیشه دوست داشتم بشم ینفر مثل دانشجوهای ۳۰ سال پیش. دوست داشتم در کنار رشته اصلیم فعالیت های دیگه هم داشته باشم (سیاسی ، فرهنگی ،اجتماعی).کلی برای آینده خودم نقشه کشیده بودم.اما وقتی اومدم توی دانشگاه مثل دانش آموز اول ابتدایی سر صف وایسادم و معاون دانشگاه روزایی که دیر میرسیدم به صف اسممو مینوشت که از نمره انظباطم کم کنه ، به خواسته هام اهمیت ندادن، انتقاد کردم اما کسی به حرفم گوش نداد یا اگه کسی حرفمو شنید فقط شنیده بود و توجهی به حرفم نکرد.گفتم عیبی نداره این ما دانشجوهاییم که باید فضا رو تغییر بدیم . اما وقتی زمان گذشت دانشجوها هم تغییر کردن.رفتارشون تغییر کرد. یادشون رفت که دانشجو هستن نه دانش آموز دبیرستانی .هدفهاشون تغییر کرد. به جای مطالبه گری به داستان پردازی روی آوردن، برا هم داستان درست کردن.ازدواج های خیالی،دوستی های خیالی ،روابط خیالی و ... .
به هم تهمت زدن ، آبروی همدیگه رو بردن ، برای اینکه دور هم بخندن با آبروی مردم بازی کردن.
هر روز به امید بهتر شدن گذشت اما بهتر که نشد هیچ بد تر هم شد.قایمکی حرف زدن تو وبلاگا مد شد.وبلاگای انتقادی درست شد که ادعا میکردن منصفانه نقد میکنن اما بی غیرتی خودشون رو نشون دادن. توی وبلاگا به صورت ناشناس اومدنو مسخره کردن ، توهین کردن ، تهدید کردن ، بی حرمتی کردن و ... .
باز هم زمان گذشت اما چیزی درست نشد.
کی قراره دانشجوهای این دانشگاه دانشجو بشن؟ کی قراره بعضی از آقایون کمی رگ غیرتشان تکان بخورد؟ تاکی قراره با آبروی هم بازی کنیم؟ تا کی قراره برای هم داستان سازی کنیم ؟ تا کی قراره خوی حیوانی خودمون رو به بقیه نشون بدیم؟تا کی قراره انسانیت رو زیر پا بزاریم؟
میدونم خیلیا وقتی این مطلب رو بخونن اول کلی بد و بیراه نثار من میکنن و از من ناراحت میشن ضرب المثل چاه مکن بهر کسی .... رو میگن اما واقعا بعضی از رفتار ها رو نمیشه تحمل کرد.
باز هم معذرت میخوام
یاعلی